هنوز اون صحنه جلوی چشماش بود و شب ها کابوس می دید. آقا یونس مشتری که باعث مرگ پدرش شده بود سه تا بچه داشت و دخترش دم بخت بود. کسبه بازار و بزرگان فامیل خیلی وساطت کردند که رضایت بگیرند. خانواده آقا مظفر گفته بودند تصمیم با آرش هست و هرچی بگه قبوله. آرش آروم نمی شد و می گفت من فقط قصاص می خوام ...