سایر منابع:
سایر خبرها
از بوسیدن پیکر مطهر در سیل عزاداران تا تبرک جستن به کفن حضرت
بقیه آقایان نشسته بودند. تا احمدآقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت: آقای ناطق، همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی؛ اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است. خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: حالا باید چه کار کنیم. احمدآقا گفت: هر چه آقای ناطق می گوید عمل کنید. گفتم: حاج ...
داغ هزاران یوسف گمگشته داریم
من بود. از بچگی بامحبت و مهربان بود. همه او را خیلی دوست داشتند. کارهای خاصی انجام می داد. مثلاً یک بار گفتم: رنگ نارنجی کابینت ها چشم هایم را می زند. چند روز بعد رنگ خرید، به کابینت رنگ کرم زد. یا وقتی مهمان داشتم، به کمکم می آمد و برایم بادمجان سرخ می کرد. ممکن است بعضی به من بخندند. اما هر وقت زنگ در حیاط را می زنند، فکر می کنم جواد است. وقتی برای زیارت به مکه رفتم، به همه سفارش کردم تا اگر ...
جمهوری اسلامی به زن آگاهی و فرصت تحصیل داد
... خاطره ای از حضرت آیت الله خامنه ای در این باره پایان بخش این گزارش است. یک بار من در یک مسافرتی بودم، بعد از سخنرانی ای که کردم، خواستم بیایم بروم سوار ماشین شوم، پاسدارها نگه داشته بودند که مردم نیایند نزدیک، من دیدم یک خانمی دارد پشت سر این پاسدارها همین طور خطاب به من حرف می زند، من گفتم راه را باز کنید این خانم بیاید ببینم چه کار دارد، آمد جلو، گفت که به امام از قول من بگو من ...
کتاب زندگی به سبک روح الله در هندوستان رونمایی شد
بچه ها را نگه می داشتند. آقا همیشه حواس شان به خانم بود و سعی می کردند با دقتی که به احوال ایشان داشتند. مراعات حالشان را بکنند تا کوچک ترین سختی به خانم وارد نشود. حتی روزهای آخر عمرشان هم همینطور مراقب خانم بودند و نام ایشان ورد زبان شان بود. دختر امام می گوید: آقا هربار که چشم شان را باز می کردند. اگر قادر به صحبت کردن بودند حال خانم را می پرسیدند. می گفتیم: خوبند بگوییم بیاید پیش شما؟! می گفتند: نه! خانم کمرش درد می کند. بگذارید استراحت کنند. " ...
عاشقانه هایی از حضور در خانه ی پدری
عرض چند ثانیه نقش تربیت صحیح فرزند توسط خانواده و یا رها کردن او به دست روزگار را با خودم مرور می کنم. می گویم: امام خمینی را می شناسی؟ کدام اخلاق امام را دوست داری؟ بنظرت باید چکار کنی که امام از شما راضی باشند؟ می گوید: امام با بچه ها خیلی مهربان بود و نمی گذاشتند کسی کارهایشان را انجام بدهند و با اینکه خیلی کار داشتند خودشان کارهای خودشان را انجام می دادند . بعد ادامه می دهد: باید همین حجابم را ...
وقتی شوهرم حمام رفت، سراغ موبایل و جیب هایش رفتم / هر چی که بگید دیدم، حالم بد شد، چاقو رو برداشتم ...
بخوابم تو چیزی لازم نداری؟وقتی در جوابم طوری حرف زد که انگار من تنها عشق زندگی اش هستم دوباره دلم خواست چاقو را بردارم و... از آن شب به بعد دیگر زندگی نداشتم و سیروس برایم بی وجودترین موجود روی زمین شده بود ،حتی بچه ها هم متوجه شده بودند. خودم را بی پناه ترین زن دنیا می دیدم،آن مرد خانواده دوست، خوش تیپ و خوش قیافه روز به روز بدخلق تر و بدریخت تر می شد،انگار ده سال خوشی و خوشبختی را یک ...
وقتی حضرت امام(ره) مجوز تولید موسیقی پس از انقلاب را صادر کردند
همان حرکت را انجام می دادند. ایشان با حرکت دست به ما اشاره کردند که جلو برویم. امام آن روز عرقچینی روی سرشان گذاشته بودند و یک چفیه سفید روی شانه شأن بود. با یک ردا نشسته بودند. لباسشان عبا نبود. روی مبل نشسته بودند و میز کوچکی هم جلوی ایشان بود. ما جلوتر رفتیم تا تقریباً به دو قدمی ایشان رسیدیم. آنجا آسید احمد آقا گفتند آقا، ایشان آقای گلریز هستند که خواننده این سرود بودند. حضرت امام ...
پدر و مادر شهید از خاطرات پسر شهیدشان می گویند | مهرداد نگهبان بیت امام(ره) بود
است در بیت امام نگهبانی بدهند. فقط من و چند نفر را که مورد اعتماد هستیم، برای نگهبانی بیت امام و ریاست جمهوری انتخاب کرده اند. معصومه خانم سفره را جلوی مهرداد پهن کرد: چه می دانم مادر، حالا بیا ناهار بخور، ضعف کرد. نه، می خواهم برای بچه های مسجد تخم مرغ نیمرو کنم ببرم. همانجا با آنها یک لقمه می خورم. معصومه خانم با اوقات تلخی جواب داد: آخر این چه کارهایی است که تو می کنی؟ برای بچه ...
انتقادها از دروغگویی و با آرایش خوابیدن “کیم کارداشیان”
توضیح این پست نوشت: بچه ها، من واقعاً خسته هستم. او همچنین از علامتک های خمیازه کشیدن، خوابیدن و خندیدن استفاده کرده است. عکس اول تصویری از این مادر چهار فرزند بود. عکسی از او با آرایشی بی عیب و نقص در زیر یک لحاف سفید. به گزارش وقت صبح عکس دیگر او را در خواب به تصویر کشیده است. این پست با ویدیویی از کریس اپلتون آرایشگر خانم ستاره که او را از خواب بیدار می کند، به پایان رسید. ...
توصیه خانم بازیگر:مراقب گرگ های هالیوود باش!
او من را بسیار ناراحت کرد چرا که مرلین در طول زندگی اش بسیار سختی کشیده بود و همیشه قربانی آزار مردان بود. در سینما برای اینکه به مرلین نقشی بدهند مردها هرطور که دوست داشتند از او سواستفاده می کردند و مدام آزارش میدادن، مردهای چاق، زشت و بسیار پیری که بسیار با نفوذ و قدرتمند بودند. زمانی که 23 سالم بود مرلین را در مهمانی جین کلی ملاقات کردم و به او گفتم که قرار است تا در فیلم ...
وقتی بازیکن پرسپولیس در برابر مشهورترین قاتل ایران قرار گرفت!
پایانی حلالی خواندنی تر است: فکر کنم حول و حوش یک ماه و خرده ای بعد از این ماجرا بود که گفتند خفاش شب را گرفتند. من عکسش را که دیدم درجا شناختم. دقیقاً همان کسی بود که من سوار ماشینش شدم. قشنگ چهره اش در یادم بود و هست. آن ها دنبال خانم ها بودند ولی آن شب فکر می کردند می توانند از من دزدی کنند. چندی بعد هم او را اعدام کردند و یادم هست که چقدر ماجرا سر و صدا کرد. این خاطره را تا به حال جایی تعریف نکرده بودم. ...
در اندرونی بیت امام (ره) اولویت با که بود؟
> زن نه فقط در کلام امام که در خانه امام هم مبدا سعادت خانه بود. برای همین امام به فرزندان شان یاد داده بودند که اولویت با مادرشان است. اینکه با او مهربان باشند و به ایشان احترام بگذارند. این احترام حتی در ریزترین و جزیی ترین رفتار اعضای خانواده نسبت به مادر هم باید جاری و ساری می بود. نوه امام می گوید: گاهی اوقات که برای دیدن آقا به اتاقشان وارد می شدیم از ما می پرسیدند: خانم را دیده اید یا نه؟ اگر می گفتیم خانم را ندیدیم. می گفتند: خانم را ببیند بعد بیایید پیش من. یاد گرفته بودیم قبل از دیدن ایشان باید پیش خانم برویم و اول خانم را ببینیم. پای ...
ما امام دیده و ندیده ها!
.... 14 روز از آخرین ماه بهاری 1402 گذشت، می رسد آن روز؛ قرار ما بچه های بعد امامی تبریزی ساعت 10 صبح سالن مصلای امام خمینی(ره) تبریز است، قرار است برای امام مان سنگ تمام بگذاریم. هنوز دقایقی مانده به شروع برنامه و می نشینم روی یکی از صندلی ها؛ این سالن برنامه های زیادی را به خود دیده است که گاهی پُر از ازدحام و گاهی پُر از خالی بود. همه جا بنر امام مان را زده اند و زیرش هم ...
غیر از آیت الله خامنه ای گزینه دیگری برای رهبری نداشتیم/ دفاع خبرگان از فقاهت آیت الله خامنه ای در جلسه ...
گفتند که اکثر شما من را اهل نظر نمی دانید من از روی صندلی بلند شدم که بار ها از تلویزیون هم پخش شده، اما این بخش از صحبت های من پخش نشده است. من در آن روز گفتم: یکی از کسانی که در درس شما در مشهد شرکت می کرده از درس کفایه شما خیلی تعریف می کند. بعد به مجلس گفتم کسی که در حوزه علمیه مشهد کفایه که آخرین کتاب اصول است را تدریس می کند و افراد از آن تعریف می کنند اهل نظر است. من گفتم: شهادت می دهم که ...
جوان ترین عضو ناوگروه 86: دریانوردی یک جور سیروسلوک بود
ماموریت حضور داشتند و خیلی بیشتر از این تعداد قصه و روایت برای گفتن هست. قصه مردانی که به دل دریا زدند، از توفان و اقیانوس ها گذشتند و این کار همیشگی شان است. قصه خانواده هایی که غم و شادی شان را بدون حضور عزیزان شان گذراندند تا به روز استقبال برسند. در میان این قصه ها با سید امیر حسین حدادی، جوان ترین عضو این سفر به دور دنیا که اهل نیشابور است گفت و گو کردیم. او با افتخار ادامه می دهد با این که در ...
خاطرات گیل بانو از روز رحلت امام
خبرگزاری فارس-رشت، محدثه فردی ؛ آن روزها که پیرجماران آسمانی شد 2 ماهه بودم که خبر آوردند امام عاشقان حسین (ع) مراد رزمندگان خُمین با ضمیری آگاه و قلبی مطمئن، جان به جان آفرین تسلیم کرد، من آن روزها را به یاد نمی آوردم اما مادرم می گوید: وقتی خبر فوت امام(ره) را نقل کردند، پدرم چنان سرش را بر دیوار کوبید و همچون پدرمرده ها اشک می ریخت که صاحب خانه آمد تا پدر را دلداری دهد و کمی او را آرام کند ام ...
خاطراتی از امام به روایت یک نیروی انقلابی کرمانی
مکه بسته است، آیا امام امروز ملاقات دارد و می توانم دست ایشان را ببوسم یا نه. وی تعریف می کند: دوستان با من شوخی کردند و گفتند، دیر آمدی، اما بعد از چند دقیقه گفتند هرچی توی جیب هایت داری بریز بیرون و سریع برو و امام را ملاقات کن که تا دقایقی دیگر وقت ملاقات تمام می شود. این نیروی انقلابی درباره مکان ملاقات امام با مردم عنوان می کند: یک اتاق در خانه امام راحل بود و افرادی که ...
چرا حضرت آیت الله خامنه ای، مسئولیت رهبری را قبول کردند؟
از امام (ره) در دوران بستری شدن ایشان ذکر می کنند: امام تا آخرین لحظات حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند؛ حاج احمد آقا فرزند عزیز حضرت امام می گفتند: پیش از ظهر روز آخر حیات امام (ره)، ایشان روی تخت دائماً نماز می خواندند، مدتی گذشت، بعد پرسیدند: ظهر شده است؟ گفتم: بلی. آن وقت خواندنِ نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند. 13 خرداد 1368: ساعت 5 صبح با وجود اینکه دمای ...
مرور جلوه های رفتاری امام با کودکان
، آقا فرمودند: این بچه چه می خواهد؟ گفتم که آقا می خواهد نزدیک شما بنشیند. اما ممکن است، آبی یا غذایی به لباس شما بریزد و باعث مزاحمت یا خستگی شما بشود. تا این صحبت را شنیدند این بچه را بلند کردند و نشاندند در بغل خودشان و گفتند که: حالا ما با هم دوتایی غذا می خوریم و قبل از اینکه خودشان غذا بخورند، او را سیر کردند. چرا دوربین نیاوردی؟ یکی از روز هایی که خدمت خانم حضرت امام ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
.... من وزارت بهداری هستم اینجا تدریس می کنم این خانم از دانشکده پزشکی و دانشگاه تهرانی است و بچه شماست. بدون هیچ پیش زمینه ای این کار را کردند و به من گفتند سرکلاس بروید؛ چون می دانست که دانشجویان من باید مقاله با خود به کلاس بیاورند. گفتم به عنوان کار بهداشت همگانی بلدم ولی همه آنها در ذهنم نمانده است. گفتند تو به کلاس برو و ناراحت نباش. یعنی به عنوان مدرس خواستند که شما تدریس کنید ...
نخستین روز سربازی یک جانباز بسیجی
به خط کرد و گفت باید سینه خیز برید. ...ایستادم و دستورش را اجرا نکردم. داد زد مگه به تو نیستم، یا الله به خیز! گفتم: گفت نمی تونم نمی تونم نداریم. وقتی اعزام شدی حتما توانشو داشتی. گفتم: نمی تونم و اجرا نمی کنم! شب اول رفتم بازداشتگاه و صبح که دژبان آمد، تحویل گردان آموزشی داد. به خط شدیم و فرمانده گروهان آمد؛ گروهان درود! درود سرکار ... یه نفر دیروز گردن کلفتی کرده! بیا بیرون. آمدم ...
نمی توانی جلو حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند
پلوخف به شولوخف در پلنوم پنجم چه می گفت یا تفاوت تروتسکی با لنین چی بوده؟ اینجا توی خیابان حاجی افتاده مرده، بچه اش تیر خورده، تو داری می گویی لنین؟ حاجیه خانم شاه را انداخت بیرون! آدمی که از توی لنز دوربین و در مصونیت این قبا، فرصت دیدن تصاویر زیادی از تحول انقلابی داشته، لابد جور دیگری به شلوغی های منجر به انقلاب نگاه می کند. گلستان از به هم خوردن قاعده انقلاب های مرسوم و ...
نسخه صوتی تنها گریه کن منتشر شد
دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ تری اش هم فقط به سن وسال و ریشِ سفیدش نبود؛ آن قدر دلسوز و مهربان بود که خودش و حرفش روی چشممان جا داشت. اسم بچه را گذاشت فاطمه و ما هم روی حرفش حرف نزدیم. حبیب مرد زحمت کشی بود. صبح زود می رفت سر ساختمان و آخر شب خسته برمی گشت. بنایی کار راحتی نبود. اصلش، هیچ کاری راحت نیست. مردها صبح به صبح می رفتند و آخر شب به ...
قصور پزشکی کادر درمان بیمارستان مفید، جان نوزاد 13 ماهه را گرفت / پزشک مربوطه صرفاً 15 درصد مقصر شناخته ...
می گوید: من نگران سرفه های کودکم بودم و مدتی گذشت، تا ساعت 7 عصر هیچ پزشکی بالای سر نوزادم نیامد تا اینکه زمانی که نوزادم در اورژانس بستری بود، حمله تنفسی به او دست داد و دیگر نتوانست نفس بکشد و لب هایش کبود شد! من او را در آغوش گرفتم و به پزشک اورژانس گفتم خانم دکتر! بچه ام نمی تواند نفس بکشد! پزشک معالجش با خونسردی به من گفت "دیسترس تنفسی است، من الان دارم مریض ویزیت می کنم، مزاحم نشو!!" و زمانی ...
قصور پزشکی کادر درمان بیمارستان مفید، جان نوزاد 13 ماهه را گرفت / پزشک مربوطه صرفاً 15 درصد مقصر شناخته ...
وقتی تنفس بچه ام را دید از من پرسید می خواهی یک آمپول دگزا هم برایش تزریق کنم؟ من گفتم از من می پرسید؟ آن پرستار هم اتاق را ترک کرد و رفت و دیگر توجهی به وضعیت بچه ام نکردند! پزشک معالج بیمارستان مفید: "اگر ناراحتی نوزادت را ببر بیمارستان خصوصی!" این مادر، برخورد غیرمسئولانه پزشک اورژانس را عامل وخامت حال فرزندش می داند و می گوید: من نگران سرفه های کودکم بودم و مدتی گذشت، تا ...
کلاس ریاضی با چاشنی غزلی از امام راحل
درسَت تمام شده وقت آن است که به مردم خدمت کنی، وقت آن است که قلم برداری و بنویسی، شعر بنویسی، قصه و مقاله بنویسی. بعد امام گفتند: مرا می بینی، من 40 سال پیش درباره ولایت فقیه کتاب نوشتم. همان که الآن در بحث ها بر سرش دعواست! (آن موقع بود که چند سال پیش همه جا بحث ولایت فقیه مطرح بود) من وقتی از امام شنیدم که آن زمانها ایشان کتاب نوشته اند با تعجب و به شوخی گفتم: وای، آقا شما چقدر شیک بوده اید که ...
همسر بنیانگذار انقلاب: امام هیچ دخالتی در کار های شخصی من نمی کند/ گفت وگوی کمتر دیده شده اسفند 57 با ...
. به احترام شان بر می خیزم. خواهش می کند که بنشینم. در حرکات شان چالاکند و من با ولع رفتارشان را زیر نظر دارم. می گویند: نامه ها را باید بدهم ایشان ببرند. (مقصودشان دامادشان است که قصد عزیمت بسوی منزل اقامتگاه امام را دارند) بعد پشتی را که به آن تکیه داده بودند کناری زده و نامه های فراوان را روی هم دسته می کنند و با سرعت می روند. پیرزن هم نامه ای را که برایش نوشته ام به دست ...
درباره عاشقانه های امام (ره)
جامعه می داند و می گوید که هرکسی باید در جایگاه خودش نقش آفرینی کند. وقتی هم صحبت از اثرگذاری زن در جامعه می شود امام در جلد 14 صحیفه، نقش زن را بالاتر از نقش مرد می داند. چون بانوان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند و همچنین قشرهای فعالی را تربیت می کنند. امام حتی خدمت مادر را در جامعه از خدمت معلم هم بالاتر می داند. امام (ره) هیچ وقت به خانواده اش دستور نمی داد این مشاور خانواده ...
قسم می خورم بازیکنان استقلال کم کاری نکردند
گروه ورزشی: مدافع استقلال به اتهام کم کاری بازیکنان تیمش واکنش نشان داد.به گزارش ایسنا، محمدحسین مرادمند، مدافع استقلال که در آخرین لحظات وقت اضافه دربی 101 گل استقلال را وارد دروازه پرسپولیس کرد، با انتشار پستی در فضای مجازی به اتهام کم کاری بازیکنان استقلال واکنش نشان داد و نوشت:حالا که چند روز از آن بازی گذشته راحت تر با شما صحبت می کنم، از روزی که تمام انگیزه، هدف و برنامه ما این بود که شما ...
پست اینستاگرامی شهید عبدالله زاده از آخرین عکس از یک شهید
از چند روز داشتم عکس هایی که گرفته بودم رو نگاه می کردم که یکی از بچه ها اومد و گفت: شنیدی؟؟ گفتم چی رو؟ گفت داریوش شهید شد! پیکر مطهرش هم دست مسلحین مانده است. یکه خوردم و گفتم نگاه کن دارم همین الان عکساشو می بینم! شاید این آخرین عکسی بود که گرفت! اگر می دانستم می گذاشتم ضریح خانم خالی بشود و یک عکس تکی با ضریح از او می گرفتم.. خوش به سعادتشان و بدا به حال ما. انتهای پیام/ ...